{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
hospital
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۱ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۱
۰
[توسط مترجم]
[روانشناسی]
بیمارستان
۰
۰
[توسط مترجم]
[هنر و فرهنگ]
بیمارستان
۰
۰
[توسط مترجم]
[پرستاری و پیراپزشکی]
hastane
۰
۰
[توسط مترجم]
[پرستاری و پیراپزشکی]
باکتری
۰
۰
[توسط مترجم]
[پرستاری و پیراپزشکی]
بیمارستان
۰
۱
[توسط مترجم]
[پزشکی]
هتل
معنی hospital, معنی اتخسحهفشک, معنی hospital, معنی اصطلاح hospital, معادل hospital, hospital چی میشه؟, hospital یعنی چی؟, hospital synonym, hospital definition,
معنی اذین کردن، پیراستن، ارایش دادن، زینت کردن، نشان , یا مدال دادن به
,
ترجمه اذین کردن، پیراستن، ارایش دادن، زینت کردن، نشان , یا مدال دادن به
به انگلیسی,
معنی Lymphadenitis
,
ترجمه Lymphadenitis
به انگلیسی,
معنی جاپا، سنگ زیر پا
,
معنی بشکل گاسرتولا در امدن، بشکل گاسترولا دراوردن
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی